سوسياليسم Socialism
«سوسیالیسم
به سیستمی اقتصادی اطلاق میشود كه در آن مالكیت منابع طبیعی و ابزارهای
تولید كالا و خدمات همگانی است. اقتصاد سوسیالیستی در شكل ایدهآل خود،
درست نقطهنظر مقابل سرمایهداری است. به عبارت دیگر در چنین سیستمی،
كارگران و یا نمایندگان آنها در مورد چگونگی تولید و توزیع كالا تصمیم
میگیرند و یا اغلب خود دولت، به نام تودههای مردم، در این موارد
تصمیمگیری میكند. مهمترین عامل جذابیت چنین سیستمی نزد مردم، بهویژه
مردم فقیر، "برابری" است.»[1]
«مفهوم
كمونیسم بهمعنی مالكیت همگانی بر همه داراییها است. این مفهوم دلالت بر
نظریه یا عمل آن دسته از مصلحان اجتماعی دارد كه از زندگی در حالت اشتراكی،
دفاع كردهاند. بهعقیده آنها هیچگونه قید و بندی از لحاظ نظارت سلسله
مراتب اجتماعی وجود ندارد و بهرهمندی از مالكیت، وسایل تفریح برای كل
جامعه و برگزیدگان "اشتراكی" است».[2]
در
گرایش سوسیالیسم این نكته مورد توجه قرار میگیرد كه ترقی جامعه و پیدایی
جهانی پر از عدل و داد، جز با انجام عمل جمعی و ارادی، تحققپذیر نیست. در
این معنی، سوسیالیسم بهمعنای آگاهی از این واقعیت است كه صیرورت اقتصادی و
اجتماعی، دیگر، تابع نیروهای طبیعی نیست؛ بلكه میتواند و باید توسط فرد
انسانی مورد كنترل و هدایت قرار گیرد.
خاستگاه تفکر
تفكر
سوسیالیستی در بسیاری از پیشگامان جامعهشناسی وجود داشته است؛ اما این
كلمه در ربع دوم قرن 19 در انگلستان و فرانسه برای مشخص كردن جریانی كه در
نتیجه انقلاب صنعتی، سیاسی و اقتصادی بهوجود آمده بود، به كار رفت.
مكتب
روبرت اون (Robert Owen: 1771-1858)، از شروعكنندگان عمده سوسیالیسم در
انگلستان، اصطلاح آن را تكوین كرده است. در سال 1842 روبرت اون رسالهای با
عنوان سوسیالیسم چیست منتشر ساخت و با انتشار این رساله، اصطلاح
سوسیالیسم، معروف و مشهور گردید.[3]
اما كاربرد این واژه در فرانسه اولینبار در سال 1827، در روزنامه
"دوگلاب" به چشم میخورد. این روزنامه به سردبیری شاگردان هانری دوسن سیمون
(Henri de Saint Simon: 1760-1825)، اداره میشد. «در مقالهای در سال
1827 این روزنامه، چنین جملهای آمده بود: ما قصد فداكاری نداریم، اثر
شخصیت بر سوسیالیسم كمتر از تأثیر سوسیالیسم بر شخصیت نیست.»[4]
در این مفهوم به جای تأكید گذاردن بر فرد، بر جامعه اهمیت داده میشود؛
لذا سن سیمون را میتوان، یكی از پیشگامان سوسیالیسم فرانسه دانست.
تا
پیش از قرن بیستم مفهوم سوسیالیسم بیشتر یك رؤیا بود تا واقعیت. اما در
حدود نیم قرن گذشته حكومتهایی با كمونیسم پیوند خورد و شوروی سابق، چین و
دیگر كشورهای كمونیستی خود را جمهوری سوسیالیستی نام نهادند. در نزد برخی
سوسیالیستهای آمریكایی، ظهور دولتهای دیكتاتوری كمونیستی با اقتصاد طراحی
شده، باعث تحریف معنای سوسیالیسم میشود؛ زیرا این دولتها عملاً به مردم
اجازه ندادند تا كنترل اقتصادی را كه به لحاظ نظری مالك آن بودند به دست
گیرند. «برخی دیگر از حكومتهای مدعی سوسیالیسم نیز در وحشیانهترین
رویدادهای تاریخ قرن بیستم دخالت داشتهاند؛ مثل كشتارها و تبعیدهای جمعی
دوران حكومت استالین در شوروی. برخی از كشورهای سوسیالیستی جهان سوم نیز در
پیشبرد رفاه اجتماعی و اقتصادی شهروندانشان، نسبت به همتایان غیر
سوسیالیست خود، كارآمدتر بودند؛ مانند كوبا كه با استانداردهای بالاتری در
زمینه سواد، آموزش عمومی، مراقبت بهداشتی و خدمات، نسبت به كشورهای غیر
سوسیالیست همتای خود در آمریكای جنوبی دارد».[5]
ویژگیهای اقتصاد سوسیالیستی
«اقتصاد سوسیالیستی دارای سه ویژگی اصلی است:
1. مالكیت همگانی بر دارایی:
مالكیت بر دارایی، بهویژه داراییهایی كه از آن برای تولید كالا و خدمات
استفاده میشود، محدود میشود. قوانین ممنوعیت مالیكت دارایی بهنحوی طراحی
میشوند، كه همگان بتواند صاحب خانه شوند و به كالاهای مورد نیاز دسترسی
داشته باشند. كارل ماركس (Karl Heinrich Marx: 1818-1883)، بر این باور بود
كه مالكیت خصوصی بر ابزار تولید سبب پدید آمدن برگزیدگان اقتصادی و تشدید
طبقات اجتماعی است از این رو سوسیالیسم در جستجوی كاهش نابرابری اقتصادی و
رسیدن به جامعه بیطبقه است.
2. تعقیب اهداف جمعی: تعقیب خواستههای فردی بهویژه كسب سود بیشتر، برخلاف روح جمعی است كه سوسیالیسم به دنبال آن است.
ارزشها
و هنجارهای سوسیالیستی آنچه را كه سرمایهداری، "روح كارآفرینی" میخواند،
محكوم میكند و به همین دلیل تجارت خصوصی از زمره اعمال "بازار سیاه"
بهشمار میآید.
3. كنترل اقتصادی از سوی حكومت:
سوسیالیسم این ایده كه اقتصاد بازار آزاد از خود مراقبت میكند و باعث رشد
اقتصادی میشود، را مردود میشمرد. در عوض، بهجای رهیافت رها كردن بازار
به حال خود، حكومتهای سوسیالیستی، طراحی، نظارت و كنترل اقتصادی را در دست
خود میگیرند. سوسیالیسم این ایده را نیز مردود میشمرد كه سرمایهداران
كالاهایی را تولید میكنند كه مورد نیاز مصرفكنندگان است؛ در نظام
سرمایهداری مصرفكنندگان از اطلاعات ضروری برای ارزیابی تولیدات مصرفی
بیبهرهاند و در دام تبلیغاتی اسیر میشوند كه سرمایهداران بر سر آنها
گستردهاند. از این رو در كشورهای سوسیالیستی تبلیغات نقشی ناچیز ایفا
میكند».[6]
[1]. عضدانلو، حمید؛ آشنایی با مفاهیم اساسی جامعهشناسی، تهران، نی، 1386، چاپ دوم، ص371.
[2]. عضدانلو، حمید؛ همان، ص203.
[3]. ملكی، خلیل؛ تاریخ سوسیالیسم، تهران، رواق، زمستان 1375،چاپ دوم، ص 11-10.
[4]. كار، ادوارد هالت؛ بررسی پیشگامان سوسیالیسم، یحیی شمس، تهران، امیركبیر، 1364، چاپ اول، ص29.
[5]. گیدنز، آنتونی؛ جامعهشناسی، منوچهر صبوری، تهران، نی، 1378، چاپ پنجم، ص701-700.
[6]. عضدانلو، حمید؛ همان، ص372.
+ نوشته شده در یکشنبه بیست و هشتم آبان ۱۳۹۱ ساعت 18:21 توسط میثم جوانمیری
|